به صداقت یک دیوانه قسم ،عشق چیزی نیست جز سه حرف
که در آخر هم این سه حرف می پوسد در میان برگهای دفتر خاطرات ما
و تنها بغض و سکوت حرف آخر است که میشود یار همیشگی مان
میروم تا این روح خشکیده را ، سیراب کنم
تا هویت یابم
و تا آن موقع اظهار نظر نکنم
عقیده ای نداشته باشم
به کسی علاقه و محبتی نداشته باشم
جریانی را رهبر و راهبر نباشم
کسی را آزار ندهم
از خودم مطلبی را ننویسم
سکوت کنم و فقط به دنبال خودم باشم
و هویت بسازم
کمتر ادعا کنم ..."من" نگویم...
واقع بین تر باشم
و ای کاش بتوانم وجودم را بشکافم و حقیقت را یابم
سلام
آفرین بر شما خیلی زیبا وبا احساس موفق باشی
عشق نیازی به راهنما ندارد ..
پرسش و پاسخ را یک جا دارد .
او نیایش خود را پاسخ می گوید
در حضور خارها هم میتوان یک یاس بود
در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود
می شود حتی برای دیدن پروانه ها
شیشه ها ی مات یک متروکه را الماس بود
دست در دست پرنده،بال در بال نسیم
ساقه های هرز این بیشه ها را داس بود
کاش می شد حرفی از کاش می شد هم نبود
هر چه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود
KAMRAN
به چه می خندی تو؟
به مفهوم غم انگیز جدایی؟
به چه چیز؟
به شکست دل من؟
یا به پیروزی خویش؟
به چه میخندی تو؟
به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟
یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟
به چه میخندی تو؟
به دل ساده ی من میخندی که دگر تا به ابد نیزبه فکر خود نیست؟
خنده دار است بخندKAMRAN...
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی درد مند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
تو آسمان آبی آرامو روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب
بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب
kamran
يكي امد يكي نيامد .اونكه اومد ما بوديم كه بيخود از بهشت برين الهي بيرون اومديم اونكه موندند و لذت ميبرند واخرش به ما هم ميخندن ملايكه اند كه با يك سجده همه چيز را بردند .اصلا اين ادم چه كار كرد كه همه را بدبخت وحيران كرد؟
سلام دوست عزیز
شعرقشنگترین راه برای نشون دادن احساسات پاک انسانه
نعمت زیبایی ازخدا به بعضی ها
خوشا به سعادتت
موفق باشی
چرا یکی بود و یکی نبود همیشه
44816 بازدید
17 بازدید امروز
18 بازدید دیروز
100 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian